واااااای امشب خیلی شبی خوبی بود برامون چند روزی بود املت زده بود به سرموناملت دانشجوییبالاخره پس از گرفتن ظرف از سلف و اجازه از سرپرستی و کلی دردسر موفق به پختن املت شدیم . عاااالی بوداینم از مراحل خوردنش...
من که لقمه آخرم طعم ماهی تابه میداد دیگه قضاوت با خودتون
چقدر وبلاگ خوبی داری قشنگ یاد دوران دانشجویی خودم افتادم همیشه خوش باشی و یادت باشه خوابگاه به نظرم بهترین جای دنیاست وقتی بیای بیرون بهتر متوجه حرفم میشی دوست دارم
سلام خیلی ممنون از حضور گرمتونایشالا که همینطوره
این مدل املت خیلی خوش مزه میشه هاا
خییییییلی
عجب ظرف تمیزی درست کردین هاااااا
تنها ظرفی بود تو سلف که میشد توش املت درست کرد
اجازه آشپزی نمیدن بهتون؟!!
اجازه میدن ولی به سختی
من لینکت میکنم دریا جان
منم لینکت میکنم عزیزم
خخخ
دیــــــــــــوووونه...تابه (تون) بر اساسِ آخرین استاندارهای روزِ دنیا ساخته شده از تفلونُ ...هم شیک تر...البته معلومه که اصلا غذا بهش نمیچسبه و کیفیتش هم که داااااااد میزنه
دورانِ دانشجویی با همین چیزاس که شیرین میشه و به یاد موندنی...
چیزی که من فعلا تجربش نکردم
خوش باشی همیشه دوستِ جدیدم
سلااااام خخخخخ بععععله فک نکنم لنگه ی تابه مون پیدا بشه البته اینم با هزار زحمت از سلف گرفتیمآره دوران دانشجویی با همه ی سختی هاش خوشی های خودشو داره ایشالا تجربه میکنی عزیییزم
سلام
والا خوش بحالتون شما میتونین هرچی خاستین بپزین وبخورین ولی ماحتی نمیتونیم یه کبریتم بیاریم خوابگاه..خداهم این تبعیض روقبول نمیکنه،استادا وقتی میرن یونی دخترا گربه هستن ولی وقتی میان یونی پسرا شیر میشن ازلحاظ سختگیری
سلام خخخخخخخ دلتون پره هاااااا والا ماهم هیچی نمیتونیم خوابگاه بیاریم امشبم با هزار زحمت اجازه گرفتیم تو سلف آشپزی کردیمراجب استادا هم که به هرحال دخترا لطیف ترن باید یه فرقی وجود داشته باشه دیگه
ورودی چندی؟!
93