دلم به چیزای الکی خوشه...

دلم به چیزای الکی خوشه...

برای ثبت لحظات خوش زندگیم...فقط همین
دلم به چیزای الکی خوشه...

دلم به چیزای الکی خوشه...

برای ثبت لحظات خوش زندگیم...فقط همین

برگشتم دانشگاه...

دیشب تقریبا ساعت 4 ونیم بود که از اتوبوس پیاده شدیم .اون جایی که پیاده میشیم یه خیابونی تقریبا با دانشگامون فاصله داره ولی چون همیشه شب میرسیم سوار تاکسی میشیم بریم دانشگاه.دیشب ولی اصلا هیییچ تاکسی نبود که سوار شیم و مجبور شدیم اونوقت شب با چمدون و کوله وکیف پیاده بریم دانشگاههمیشه از تاریکی و شب تنهایی بیرون بودن ترس داشتم که فک کنم تاثیر داستان هایی بود که خونده بودم ولی دیشب تو مسیر احساس کردم که بزررگ شدم چون هم نمیترسیدم وهم مشغول عکاسی و فیلم برداری بودم که فکررر کنم باز این کارم تحت تاثیر این بود که همیشه جانب احتیاط رو رعایت میکنماینم یکی از عکسا...

                                                                                                               

امروزم که باز یکی از بهتریییین روزای زندگیم شد به این دلیل...

                                                                                                              

کسب سهمیه ی المپیک رو توسط این دلیر مردان به همه ی دوستای والیبالی عزیز تبریک میگمانرژی که امروز بعد از دیدن بازی گرفتم باعث شد برای اولین بار یه امتحان رو شب امتحانی نخونم و یه ساعتی میشه که تموم کردم واسه امتحان فردا کاملا آمادمبخاطر بیخوابی دیشب شدید خوابم میاد الان ،ولی این پست رو برای ثبت این روز قشنگ باید امشب مینوشتم . اگه زیادی یه جوری شد معذرت

نظرات 8 + ارسال نظر
تهمینه 23 تیر 1395 ساعت 13:35 http://tahmineh.ir

خخخخخخخخ

مبارکه خوشحالیکه برگشتی دانشگاه

خخخخ

الن 4 تیر 1395 ساعت 16:00 http://performer.blogfa.com/

تو اسمونا داشتم دنبالت می گشتم بعد یکی از ستاره ها گفت کسی که دنبالش می گردی ماهه ستاره نیس. درست میگف

محمد 22 خرداد 1395 ساعت 12:26 http://rahnorbala.blogfa.com

این دعاها ما آخر سر گرفت و رفتن المپیک

آره

مه دخت 21 خرداد 1395 ساعت 21:53

هیچ معلومه تو کجایی؟؟ دلم برات تنگ شده ، خرچنگ
عصن چرا نیستی این چند وقته؟ها؟

وای ببخشید اومدم اومدمعصبانیت بهت نمیاد هااا

از مـــــن تا خـــدا راهــی نیـــست ،
فــاصلـه ایســت بــــه درازای مـــن تا مــــن ،
و در ایـــن هــیاهــوِی غــریــب ،
مــــن ، ایـــن مــن را نمــیابــم . . .

مهدی 16 خرداد 1395 ساعت 21:06 http://gyume.ir

این روزا چقدر از این خیابان عکس می بینم.

چی بگم والا اونشب زیاد بودیم اگه همین خیابون باشه حتما بقیه هم پست گذاشتن

مه دخت 16 خرداد 1395 ساعت 20:32

چه دلُ جرئتی داشتـــــــــــی تو دختر
هرجوری که حساب میکنم میبینم ، من واقعا از تنهایی بیرون بودن اونم این وقت شب میترسم
ولی خوب کاری کردیا...باید ازت یاد بگیرم
عاغا تبریک میگم
اینغد که من پای این مسابقه حرص خوردمُ جوش زدم ، لوزانو نخورده
آخه یکی نیس بگه اینقد هیجانم برای تو خوب نیس....به فکر خودت نیستی به فکر اون ذلیل مرده ای (شوهرم) باش که معلوم نیس کدوم گوریه العان؟
خخخ

خخخخ تجربه دل و جرئت میاره
ممنووووون تبریکات فراواااااااان:
خاااانوم اینقد هیجانم برای تو خوب نیس...به فکر خودت نیستی به فکر....(شوهرت)باشبیا من گفتم
انصافا خیلی هیجانی بود عاااالی

کوآرتِتز 16 خرداد 1395 ساعت 01:02 http://quartets.ir/

با سلام
اگر به موسیقی کلاسیک علاقه مند هستید, شاید مایل باشید یک نگاهی به " کوآرتتز " بیندازید.
موفق باشید.

سلام بعله حتما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد